وقتی کودکی برای گذران روزگار خود مجبور میشود،کار کند،آنهم از نوع بزرگانه، چطور میتوانی بگویی روزت مبارک؟!
به کودکانی که در زندان هستند،چطور میتوانی بگویی روزت مبارک؟!
به "بهنود شجاعی" و "صفرانگوتی" که تا چند روز دیگر اعدام خواهند شد، آیا میتوانی بگویی روزت مبارک؟!
به "رحیم محمدی" که در همین هفته بدون اطلاع وکیلش(محمدمصطفایی) اعدام شد، آیا میتوانی بگویی روزت مبارک؟!
.
.
.
هنوز خیلی مانده که خیلی از بزرگتر ها بفهمند که بسیاری از اشتباهات کودکان که الزامأ فرزند آنان نیستند، ناشی از تصمیات اشتباه آنان است.
چرا باید انتظار داشته باشیم،کودکان جنگ اشتباه نکنند.
چرا باید انتظار داشته باشیم، فرزندان طلاق، اشتباه نکنند.
چرا باید انتظار داشته باشیم،کودکان کار اشتباه نکنند.
چرا باید انتظار داشته باشیم،کودکان فقر، اشتباه نکنند.
میدانم در مملکت ما در حال حاضر،پرسیدن نظر دیگران هیچ جایی ندارد،اما بهر حال اگر نظر مرا بخواهید:
من فکر میکنم انسان،فقط به صرف انسان بودنش میتواند اشتباه کند. اگر کودک باشی که قدرت آنالیز مسائل پیرامونت را نداشته باشی،اینکه بیشتر اشتباه کنی،امری طبیعی است.
این طبیعی است که وقتی کودک هستی،وابسته به فرد دیگری هستی و چه خوش شانس باید باشی که به "والدین صالح" وابسته باشی. اما اگراینها!! صالح نباشند،تو به عنوان کودک چه تاوانی را باید پس بدهی!!
ای وای!! که درد کودکان بسی بیشتر از درد و رنج بزرگان است و هر میگذرد رنج ها اوج میگیرد.
هنوز نمیدانم کی آن روز خواهد رسید.
آن روزی که کودکی مجبور نباشد کار کند،روزی که کودکی تنبیه نشود، روزی که کودکی(و هیچ کسی) اعدام نشود...
عجب روزی میشود آن روز،همه ی کودکان،شاد.همه ی کودکان آزاد.
هنوز نمیدانم کی آن روز خواهد رسید.
ولی این را میدانم که من برای تو،ای بیگناه کودک ِمهربان، هنوز کاری نکرده ام.
من هم باید برخیزم.
راستی، صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف، شعار " به کودکان گوش دهیم" را برای روز کودک امسال انتخاب کرده است.
همیشه وقتی میخواهم کتابی یا نوشته ای یا پایان نامه ای بخوانم نگاه میکنم که به چه کسانی تقدیم شده است. هرچه تقدیمی اش ارزشمندتر باشد آن نوشته برایم با ارزشتر میشود.
بهمین دلیل وبلاگم را تقدیم کرده ام به:
"به آنانکه با قلم تباهی درد را به چشم جهانیان پدیدار میکنند"
و تلاش خواهم کرد هر پست از دل نوشته هایم را به فرد یا گروهی تقدیم کنم.
tabahi.e.dard@gmail.com
مدتهاست که انگیزه ی خیلی زیادی ندارم.بعداز فارغ التحصیل شدن، هرکسی سراغ بدبختی خودش رفت و دیگر کسی از ما خبر نگرفت.حالا من هم خبر آنها را نمیگیرم.
چندوقتی است که زیاد با اینترنت اجین شدم ولی اما.....